مثل گیسویی که باد آن را پریشان میکندهر دلی را روزگاری عشق ویران میکندناگهان میآید و در سینه میلرزد دلمهرچه جز یاد تو را با خاک یکسان میکندبا من از این هم دلت بیاعتناتر خواست، باش!موج را برخورد صخره کِی پشیمان میکند؟مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرتکِش استهرکسی او را به زخمی تازه مهمان میکنداشک میفهمد غم افتادهای مثل مراچشم تو از این خیانتها فراوان میکندعاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستنددرد بیدرمانشان را مرگ درمان میکندمژگان عباسلو ,درد بی درمان,درد بی درمان من گفتنی نیست,درد بی درمان علاجش آتش است,درد بي درمان,درد بی درمان عشق,درد بی درمان من,درد بي درمان عشق,درد بي درمان من گفتني نيست,درد بی درمان شعر,درد بی درمان علاجش ...ادامه مطلب